خونه..یعنی جایی برای آرامش
دوشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۲۹ ب.ظ
من که حتی نمیرم تو اتاق خوابگاه...
همین جوری از بیمارستان نرسیده میرم تو نماز خونه.. سرم رو میگذارم رو کیف میخوابم...وقتی هم بیدار میشم.. از وقتی اومدم خسته و داغون ترم
این وضع خوابمه... دیگه بقیه اش که بماند
پ.ن.
آگه یه نفر نبود...شاید روزی هزاران بار از خودم و خدا میپرسیدم..جرا من اومدم اصفهان
جایی که آدم حتی تو اتاق خوابگاه هم نمیتونه اروم باشه برای چند ساعت...
پ.ن.
دیگه حالم داره از خوابگاه بهم میخوره... خدایا کمک کن فراااااار کنم زودتر
پ.ن.تا کی باید این داداشم رو تحمل کنم نمیدونم... چقدر من. و پدر و مادرم از دستش حرص بخوریم... دیوانه شدیم به خدا...
یا صاحب الزمان ادرکنی و اغثنی
۹۵/۰۱/۲۳