کاپوچینو... یک رمان عاشقانه ...برای یک عاشق بی پناه!
سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۰ ق.ظ
امشب بعد از یه اتفاق نه چندان خاص... یاد یه نظری که توی یه وب گذاشته بودم افتادم...
رفتم و یه لیوان کاپوچینو درست کردم! ...با یک سانتی متر حباب فشرده(کف!) روش....
کاپوچینو نوشیدنی """متجددانه""" مورد علاقه منه ...(عجب جمله سنگینی!)
وقتی که میخورم.. طعم شیرینی و تلخی رو توامان توش احساس میکنم...
امشب هم زمان با این طعم یاد اون نظر افتادم...
دقیق یادم نیست...ولی اون قسمت مورد نظر من این بود...
تلخی و شیرینی اش با هم است ....
این روز ها تلخی اش بیشتر...
روز های شیرین هم ز راه میرسند...غم مخور
۹۴/۰۳/۲۶