زندگی

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ....

زندگی

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ....

زندگی

زندگی بدون امام زمان برای ما هیچ ارزشی نداره..هیچ لذتی نداره...
ما زندگی بدون اقا رو نمیخوایم...
دنیا دنیا هم باشیم...
همیشه یه چیزی کمه..
یه کسی کمه....
کسی که حجم نبودنش از حد حیات خارجه...و داره نبودش ما رو به نیستی میبره...
آقا دعا کن ما بیایم...
تا شما هم بیای


سفره خالی‎ست ولی نان تو خواهد آمد
چه غم از درد که درمان تو خواهد آمد
پس مزن دست مرا وُسع گدایت این‎ست
دلخوشم لطفِ فراوان تو خواهد آمد
این دهه پشتِ درِ خانه‎ی خود را ننداز
صبح و شب عبدِ پریشان تو خواهد آمد
آخر از روضه سوی خیمه‎ی تو می‎آیم
آخر این دست به دامان تو خواهد آمد
چشمِ ما خشک که شد قحطیِ نعمت هم شد
اشک چون آمده باران تو خواهد آمد
زندگی کردن ما مردگیِ محض شده
پس کِی آقا، سر و سامانِ تو خواهد آمد؟
کاش می شد که به یعقوب کسی مژده دهد
یوسف از مصر به کنعانِ تو خواهد آمد
روزی از دور مرا گریه کنان می‎بینی
آن زمان حُرّ پشیمان تو خواهد آمد
آخرین ماه زمستان شده امّا یک روز
آخرین ماه زمستان تو خواهد آمد
بین هر کوچه‎ی باریک اگر گوش کنی
ناله‎ی مادرِ بی جان تو خواهد آمد
تا زمین خورد تو را کرد صدا، یعنی که
حق و احقاق به دستان تو خواهد آمد

نویسندگان

کوه :-)

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ


کوه من!  

همیشه استوار باش 

محکم باش تو بارون و برف و بوران این روزگار... 

همشون فصلی با ما هستن... 

بالاخره تموم میشن و بهار با تمام زیباییش از راه می رسه... 

تو محکم بمون... 

اخه یه گل کوچیک هست که تازه داره تو دامنه ى تو جوانه می زنه.. 

و تمام دلخوشیش سایه و عظمت تو هست... 

پس محکم باش و همیشه کوهش باش... 

:$:$:$:$


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۵
آرتمیس

نظرات  (۳)

۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۲ محمد محمدیان
ان شالله کوه تون همیشه پابر جا و با قدرت برات باقی میمونه

از توی این مخمصهء بد عنق

 راهی نمی بینم واسه رهایی

جنونِ بال و پر زدن معمّاست

 “ندا”ی آزادی بگو کجایی

 سرسام گرفتم از سکوتِ مغزا

 همش داره حالمو هم میزنه

 دور و ورم شلوغه از بی کسی

 که پیشِ چشم فقط قدم میزنه

***

دلگیرم از فناتیسِم، سیاست

منزجر از این حجمِ پر کثافت

تعفّن و خون و شعارِ فردا

تئاترِ نخ نمای دم به ساعت

 دلگیرم از این آدمای خالی

که مرغِ همسایه رو خر میبینن

درگیرِ نامه های عمقِ چاهن

امّا شبا خوابِ سحر میبینن

 ندیده مدّعیِ قعرِ دریان

نخونده، شاعرن، ادیبِ نابن!

این برده های اسکناسِ چرکی

به جای عشق دلدادهء کبابن!

***

چیزی نمونده تا غروبِ انسان

دنیا اتاقِ عنکبوتا شده

منو بگیر از تارِ دارِ دنیا

حالا که زخمِ زندگی وا شده

 منو بگیر از این زمینِ تاول

منو بگیر از این لجنزارِ بد

بذار تموم شه گردیِ دایره

بذار تموم شه این دل-آوارِ بد

عالی بود...  مثل همیشه :-) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی