هزار بار توبه کردم....مگر درست شد.... :(
چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ
میانه من و تو را گناه زد بهم ولی...
همیشه با بزرگی تو بود اگر درست شد...
.
.
.
.
.
به هر دری زدم که کربلا روم نشد ...نشد....
:(((
خیلی دلم گرفته ... امشب دو نفر بازم یه کم اذیت کردن...
نمیدونم چرا اینقدر جدیدا کم تحمل شدم.. خدایا صبرم بده
منم طبق معمول همیشه همه غمام رو میرم کربلا...
میبرم اونجا تا فراموششون کنم...
میبرم تا یادم بمونه تا وقتی غصه و حسرت کربلا نرفتن هستش... بقیه غصه های دنیا بدرد غصه خوردن نمیخورن
با ابا عبدالله... اقا جان..ارباب جان...
ای کشتی نجات ..دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
اقا جان خیلی وقته دست دراز کردم....میدونم که دستم رو گرفتی...تا همینجاشم کار تو بوده...وگرنه من کجا و شما کجا...
اقا جان...ولی من بیشتر میخوام...
بیشتر...
اصلا من کربلا میخوام....
اصلا کربلا که هیچ...من خودت رو میخوام...
نگاه کن آقا جون...دست بگیر..
۹۴/۰۳/۲۷
فقط ارباب،حسین بن علی باشد و بس....
دنیای من ،آقای من
اللهم الجعل محیای محیای من
من برای تو گریه می کنم ،تو برای من
سامون بده ،لیلای من یک خبری به مجنون بده
من که مردم ،کربو بلاتو نشون بده
سامون بده
می گم عاشقم
اما خودم بهتر می دونم که نالایقم
کدوم عاشقی
من که همیشه برای تو اینه ی دقم
کجا عاشقم ؟
دوا بده ،درد بده
هر چی دارم ازم بگیر
به من یه کربلا بده
دنیای من ....
آقای من....
اللهم الجعل محیای محیای من...