زندگی

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ....

زندگی

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ....

زندگی

زندگی بدون امام زمان برای ما هیچ ارزشی نداره..هیچ لذتی نداره...
ما زندگی بدون اقا رو نمیخوایم...
دنیا دنیا هم باشیم...
همیشه یه چیزی کمه..
یه کسی کمه....
کسی که حجم نبودنش از حد حیات خارجه...و داره نبودش ما رو به نیستی میبره...
آقا دعا کن ما بیایم...
تا شما هم بیای


سفره خالی‎ست ولی نان تو خواهد آمد
چه غم از درد که درمان تو خواهد آمد
پس مزن دست مرا وُسع گدایت این‎ست
دلخوشم لطفِ فراوان تو خواهد آمد
این دهه پشتِ درِ خانه‎ی خود را ننداز
صبح و شب عبدِ پریشان تو خواهد آمد
آخر از روضه سوی خیمه‎ی تو می‎آیم
آخر این دست به دامان تو خواهد آمد
چشمِ ما خشک که شد قحطیِ نعمت هم شد
اشک چون آمده باران تو خواهد آمد
زندگی کردن ما مردگیِ محض شده
پس کِی آقا، سر و سامانِ تو خواهد آمد؟
کاش می شد که به یعقوب کسی مژده دهد
یوسف از مصر به کنعانِ تو خواهد آمد
روزی از دور مرا گریه کنان می‎بینی
آن زمان حُرّ پشیمان تو خواهد آمد
آخرین ماه زمستان شده امّا یک روز
آخرین ماه زمستان تو خواهد آمد
بین هر کوچه‎ی باریک اگر گوش کنی
ناله‎ی مادرِ بی جان تو خواهد آمد
تا زمین خورد تو را کرد صدا، یعنی که
حق و احقاق به دستان تو خواهد آمد

نویسندگان

۱۶۹ مطلب توسط «آرتمیس» ثبت شده است


خدایا دلم گرفته

خیلی خیلی زیاد 

هوامو داشته باش... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۹
آرتمیس




((نوار قلب))



 



دیشب گرفت یک متخصص به کار قلب



از قلب در به در شده ی من نوار قلب



بسیار در نوار نظر کرد و گفت: وای!



بیچاره کرده است تو را کارزار  قلب



گفتم چگونه ؟  گفت که شوخی نمی کنم



خارج شده عنان  تو از اختیار قلب!



گفتم امید زندگی از دست رفته است؟



خندید و گفت تا چه بر آید ز کار قلب!



گفتم که هست فاصله تا قبر؟ گفت هست



اما به قدر لحظه ی ساعت شمار قلب



گفتم کجاست پس ملک الموت ؟ گفت او



آماده ایستاده  مسلح کنار قلب



گفتم شگفت حالی و ما مانده بی خبر



از طمطراق و طنطنه ی بی قرار قلب



ما را بگو که یکسره تعریف  می کنیم



در نظم و نثر ، از دل عاشق تبار قلب



داریم  خاطرات فراوان و بی شمار



از لطف و عشق و مهر و صفا یادگار قلب



هر جا یگانه گوهری از عشق یافتیم 



آن را محک زدیم فقط با عیار قلب



هر جا دلی  تپید و نگاهی شهید شد



جان را کنیم معتکف و  داغدار قلب



هم بوده قلب ما همه جا پایبند چشم



هم چشم ما  شده همه جا دستیار قلب



ما از فرار مغز شنیدیم  قصه ها



اما کسی نگفت به ما از فرار قلب



بعد از کمی تامّـل ، دکتر جواب داد



انگار غافلید شما از فشار قلب



این دستگاه کوچک اگر قلدری کند



خارج شود ز ریل محبت قطار قلب



ما زنده از طپیدن این پمپ کوچکیم



غیر از طپش چه بوده دگر شاهکار قلب



تنها تلمبه بودن و خون پخش کردن است



با این همه اُهُـنّ وتـُلـُپ ، افتخار قلب



گوش پزشک و گوشی طبی ، تمام عمر



پر می شود ز غلغله و قار قار قلب



شاعر که دست ِ دور بر آتش نهاده است



تعریف می کند همه جا از شرار قلب



بیچاره قلب اگر که به آتش کشیده شد



شاعر کجا  و   پرسه زدن در دیار قلب



از من اگر که می شنوی  قلب را بپا



 کمتر بکش به دفتر شعرت هوار قلب



وقتی که در زمانه همه چیز قلب شد



باید نشست فاتحه خوان بر مزار قلب 



                                 محمد روحانی ( نجوا کاشانی )


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۱
آرتمیس

دلم یک کوچه میخواهد

پر از بوى اقاقى ها


دلم یک پنجره..... یک انتظار ناب میخواهد


دلم یک باغ می خواهد

پر از حس گل و باران


دلم یک دشت می خواهد

پر از آلاله ى عاشق


دلم یک رود میخواهد

پر از موج وصداى آب


دلم دریا

صداى ساحل و مهتاب می خواهد


دلم یک عشق  می خواهد

پر از مهر و دلش دریا...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۸
آرتمیس


سر به زیر و ساده و بی دست و پا می رفت دل 

ناگهان روی کسی دید و حواسش پرت شد.... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۶
آرتمیس

کاش می شد که عمر این شب ها ، مثل موهای مشکی ات کوتاه

به خودم وعده می دهم که برو! ته این جاده می رسد تا ماه!


بیست سال است یک نفر دارد، در دلم انتظار میکارد

بیست سال است دوستت دارم، از همان عصر دوم دی ماه


که خدا آفرید دستم را بسپارد به دست های خودت

بسپارد به دست های کسی ? که ندارد از عاشقی اکراه


شاید از ازدحام دلتنگی ست ،هر کجا می روم همانجایی

لب ساحل...کرانه های خلیج...کوچه پس کوچه های شهر شلوغ


چندروزی ست با خیالاتم ، خواب تاریخ را به هم زده ام

آه چیزی نمانده کشته شوم مخفیانه به دست نادرشاه


تب؟ ندارم نه! حال من خوب است . باخودم حرف می زنم؟ شاید!

بهتر از این نمی شود حال شاعری که بریده نیمه ی راه


شعر با من بگو مگو دارد ، زندگی بچگانه لج کرده!

نیستی و بهانه گیر شدم ... نیستی و بدون یک همراه


دوست دارم که با خودم باشم ، دوست دارم به خانه برگردم

چندروزی بدون مردم شهر ، فارغ ازهای و هوی دانشگاه


باخودم حرف می زنم، شاید راه کوتاه تر شود قدری

که به آخر می رسد این راه... که به آخر می رسد این راه!





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۵
آرتمیس




لعنت به بلگفا...لعنت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۰
آرتمیس


غم های زمانه ام که بی حد باشد
یا آب و هوای دل من بد باشد
در تَق تَقِ این قطار حل خواهد شد
وقتی حرکت به سمت “مشهد” باشد !



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۲
آرتمیس

خطی کشید روی تمام سوال ها

تعریف ها ، معادله ها ، احتمال ها 

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق

خطی دگر به قاعده ها و مثال ها 

خطی دگر کشید به قانون خویشتن

قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها 

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید

خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد

با عشق ممکن است تمام محال ها

فاضل-نظری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۲
آرتمیس

عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی 

که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی !

 

دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات ، اما 

نجابت می کند مانند بانو های ایرانی ...

 

تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد !

که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی

 

غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه

تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی !!

 

مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم ...

نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی!

 

" عزیزم د.... دارم" ، غم این جمله را دیدی؟

تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی ...!

 

سها حیدری




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۷
آرتمیس


  


بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.


بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.


بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.


بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.


بدرود که چه بدی ها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.


بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.


بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.


بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها  :(


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۲
آرتمیس