حق و احقاق به دستان تو خواهد امد!
يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ق.ظ
بعضی وقتا خصوصیت ادما یجوریه که خوشایند ادم نیست...
اون موقع لحظه بدی هست,چون تصمیم مشخصه و قاعدتا باید بهش عمل بشه...
اینکه حوادث زندگی ما چجوری رقم می خوره,اگه قبلا بود میگفتم شاید اما الان میگم قطعا به دست خود ماست و خدا این رو از اشرف مخلوقات خودش دریغ نکرده...
وقتی خدا میگه بنده میتونه تا مقام خلافت من روی زمین بره یعنی خیلی چیزا...
حق و باطل مبحث بسیار بسیار گسترده ای هست و ما طفل نوپایی که پای درس استاد و کتاب و بحث فقط دوندگی میکنیم...
اما چیزی که خیلی واضح هست, که مرز حق و باطل خیلی نزدیک و بسی خطرناکه کما اینکه ائمه هم از این مرز می ترسیدن و از خدا کمک می خواستن که تفاوت این دوتا رو بهشون نشون بده... ما که دیگه جای خود داره...
ماندن در یک نقطه از زندگی و دادن حوادث به دست شانس و اقبال و یا حتی قسمت فقط کار کسایی می تونه باشه که پست و نالایق هستن و چیزی از عظمتی که خدا در وجودشون قرار داده نمیدونن...
یکی از تعاریف حق جریان داشتن هستن... مخالف سکون و سکونت... این خودش میتونه خیلی سرش بحث بشه...
خیلی بده که در جامعه حالا چه کوچک چه بزرگ, چه خانواده, چه دنیای بیرون و بزرگتر ادما به موازات هم فهم و دانایی نداشته باشند...تلاش برای بدست اوردن اون دریای عظیم علم و دانش که انسان با همه قدرت بی کرانش باید درش تحقیق و تفحص کنه, بنظرم از اوجب واجبات هست...
نادانی بلای خانمان سوز این روزهای اخرالزمان هست....
و چقدر بد اگر کسانی خودشون رو صاحب حق بدونن و بقولی فرهنگ حق در وجودشون نباشه و در تک تک سلولهاشون رسوخ نکرده باشه...
پس ماندن در یک نقطه,در یک باور ,در یک میزان از فهم و آگاهی در دوره ای که مرزها انقدر با هم در امیخته شدن, انتظاری نیست که از صاحبان حق میره...
و امان از روزی که شکاف انقدر زیاد بشه که دو نفر حرف هم رو متوجه نشن...
لبیک اللهم لبیک... لبیک لا شریک لک لبیک, ان الحق و النعمه لک و الملک.. لبیک اللهم لبیک....
زندگی اتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست!
۹۴/۱۰/۱۳