شاخه گل سرخ
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ب.ظ
به خانه می رفت
با کیف و با کلاهی که بر هوا بود
چیزی دزدیدی؟ پدرش گفت..
دعوا کردی باز؟ مادرش پرسید..
وبرادرش کیفش را زیر و رو می کرد
در پی آن چیز که در دل پنهان کرده بود..
تنها مادر بزرگش دیده بود
شاخه گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش
و خندیده بود..
۹۴/۰۳/۰۶
این مطلبتم با حال بود ، خوشحال می شم از آخرین پست سایت من هم دیدن کنی
عنوان مطلب : آیا این مرد به خواب شما هم آمده ؟
خوشحال می شم نظرت را راجع به این مطلب بدونم .